***این پست حاوی مطالبی ست که داستان قسمت ویژه ی شرلوک را لو می دهد***
ما لحظه به لحظه ی قسمت ویژه ی شرلوک رو با دقت دیدیم تا نکته های ریزش رو دربیاریم. خطر لو رفتن داستان وجود دارد....
اگر در زمان پخش قسمت ویژه ی شرلوک "عروس نفرت انگیز" قدرت مشاهده ی درخشانتون به خاطر زیاده روی های سال نو ضعیف شده بود، جای نگرانی نیست!
ما با ذهن های (تقریبا) باز سریال رو دیدیم و به چند نکته ی خواندنی پی بردیم از جمله وایلدر منشی باشگاه Diogenes، شوخی های سر صحنه ی فیلم برداری، اشاره به داستان های اصلی دویل، تصویرگری پَجِت، قسمت های قبلی سریال شرلوک و غیره...
1-گشاد شدن مردمک (که به نظر ما چشم کامبربچ است نه فریمن) اولین اشاره به تاثیر مواد مخدر در داستان است.
2-هر دو قسمت "پرونده ی صورتی" و "عروس نفرت انگیز" با بیدار شدن واتسون از کابوس بودن در جنگ افغانستان (با فاصله ی زمانی یک قرن) شروع می شود.
3-دیوید نِلیست در نقش مایک استمفورد به بازیگران اصلی سریال در لباس ویکتوریایی پیوسته بود و تنها یک بار قبلا در پرونده ی صورتی نقش دوست مشترکی که جان و شرلوک را به هم معرفی کرد ظاهر شده بود.
4-نقاط اشتراک متعددی بین ملاقات هلمز و واتسون در داستان های اصلی دویل ("اتود در قرمز لاکی")، اولین قسمت سریال شرلوک "پرونده ی صورتی" و ملاقاتشون در اینجا (با توجیه اینکه شرلوک مشغول خواندن نوشته ی وبلاگ جان از آشنایی شون بوده) وجود دارد. یکی از اون ها نقل مستقیم از داستان های اصلی دویل است ("جنگ برای بسیاری از افراد افتخار و ارتقا آورد. اما برای من به جز بدبختی و فاجعه چیزی نبود") که اینجا در روایت اولیه ی واتسون استفاده شده است.
5-واتسون و استمفورد در "اتود در قرمز لاکی" در بار Criterion ملاقات می کنند که در قسمت "عروس نفرت انگیز" گوشه ای از اسمش در پنجره قابل تشخیص است. پشت سر واستون و استمفورد پوستر تبلیغ نمایشگاه لندن دیده می شود. (همین پوستر بعدتر در خیابانی که عروس در آن "خودکشی" می کند دیده می شود با اینکه در روایت داستان چند سالی از این ملاقات گذشته است)
6-در صحنه ی زیر، اشاره به داستان "ماجرای لعل آبی" نوشته ی دویل که در کریسمس اتفاق می افتد و پر از پرندگان است دیده می شود چرا که جدیدترین داستان شرلوک هلمز به قلم واتسون به واقع در سال 1892 در مجله ی استرند چاپ شده بود.
7-بیلی جوان، با بازی آدام گریوز-نیل، کمک دست شرلوک هلمز در برخی از داستان های دویل و نمایش های اقتباسی بوده است. درقسمت "آخرین عهدش،" تام بروک در نقش شخصیتی به نام بیل ویگینز ظاهر شد که ترکیبیست از بیلی کمک دست شرلوک و ویگینز یکی از کودکان خیابانی در داستان های اصلی دویل بود.
8-وقتی واتسون به خانم هادسون می گوید "تقصیر تصویر گرست. نمی تونم کنترلش کنم. مجبور شدم این سبیل رو بذارم تا مردم منو بشناسند" به سیدنی پجت اشاره می کند که تصویرگر داستان های اصلی هلمز بوده است. گفته می شود تصویرگری پجت از شرلوک هلمز بر اساس بردار کوچک ترش والتر بوده است.
9-کافه ی اسپیدی که در شرلوک مدرن زیر آپارتمان هلمز و واتسون در 221 بی خیابان بیکر قرار دارد (و برای کسانی که علاقه مند هستند لوکیشن اصلی در خیابان گوئر شمالی قرار دارد) به مناسب این قسمت ویکتوریایی اسمش به رستوران و چای خانه ی اسپید وِلز تغییر کرده است.
10-در محلی که در سری اصلی جمجمه ی بوفالوی وحشی قرار دارد (همان جایی که در نشان سه، مری جلوی آن ایستاده بود و این طور به نظر می رسید که شاخ های شیطانی دارد) در این قسمت با سر گوزن جایگزین شده است. به جای هدفون هایی که معمولا روی سر جمجمه قرار دارند سمعک ویکتوریایی گذاشته شده است. مارک گیتیس در تور 2015 صحنه ی فیلم برداری گفت "شوخی کوچیک آروله (جونز، طراح صحنه)"
11-در پیش گفتار کتاب خاطرات شرلوک هلمز دویل توصیف می کند که شرلوک "نامه های نخوانده اش را روی تاقچه به وسیله ی چاقویی جیبی نگه می دارد."
12-در همین پیش گفتار، دویل می نویسند که شرلوک هلمز "تنباکو برای پیپ کشیدن را در گیوه (Persian Slipper) نگه می داشت." در شرلوک مدرن به جای تنباکو از سیگار استفاده شده اما در این قسمت در حالت اصلی نمایش داده شده است.
13-نقاشی جمجمه که به دیوار 221بی خیابان بیکر مدرن نصب است با تصویر یک خانم ویکتوریایی که پشت میز آرایشش نشسته است جایگزین شده است که وقتی از دور دیده می شود، به شکل جمجمه به نظر می رسد.
14-همان جایی که 221 بی مدرن با صورت خندان متشکل از تیر تفنگ مزین شده است، در دوران ویکتوریایی بل حروف VR که مخفف Victoria Regina(ملکه ویکتوریا) ست جایگزین شده است.
15-یک شوخی دیگه ی آرول جونز (طراح صحنه) تبدیل آشپزخانه/آزمایشگاه 221 بی خیابان بیکر به دفتر کار به رنگ قرمز لاکی (اشاره به داستان های اصلی) بوده است.
16- لباس سیاهی که مری در این صحنه پوشیده است از پارچه ی بسیار ظریف ویکتوریایی اصیل درست شده است. چکمه هایش هم مخصوص ساخته شدند و بدل طرح های ویکتوریای اصیل هستند که درمورد کفش های مارتین فریمن و بندیکت کامبربچ همین طور بود. کف یکی از چکمه های "ویکتوریایی" کامبربچ برای یک صحنه ی اکشن با کف پلاستیکی ترمیم شد که به گفته ی طراح لباس سارا آرتور"اصیل نیست اما برای فیلم برداری لازم بود."
17 -نقاشی بدون قابی که در سمت راست و پایین عکس دیده می شه تصویر فعال جنبش ضد بردگی هنری وارد بیچر است همان گونه که در داستان دویل "جعبه ی مقوایی"/"بیمار ساکن" توصیف شده است: "چشم های {واتسون} به سوی تصویر قاب نشده ی هنری وارد بیچر برگشتند که روی کتاب های {او} قرار داشت..."
ترجمه از بیکر استریت
***این پست حاوی مطالبی ست که داستان قسمت ویژه ی شرلوک را لو می دهد***
ما لحظه به لحظه ی قسمت ویژه ی شرلوک رو با دقت دیدیم تا نکته های ریزش رو دربیاریم. خطر لو رفتن داستان وجود دارد....
اگر در زمان پخش قسمت ویژه ی شرلوک "عروس نفرت انگیز" قدرت مشاهده ی درخشانتون به خاطر زیاده روی های سال نو ضعیف شده بود، جای نگرانی نیست!
ما با ذهن های (تقریبا) باز سریال رو دیدیم و به چند نکته ی خواندنی پی بردیم از جمله وایلدر خدمتکار باشگاه Diogenes، شوخی های سر صحنه ی فیلم برداری، اشاره به داستان های اصلی دویل، تصویرگری پَجِت، قسمت های قبلی سریال شرلوک و غیره...
18- وقتی شرلوک هلمز به جان واتسون می گوید "بازوِل (میرزا بنویس) من چیزی یاد گرفته" اشاره به جیمز بازول است که به خاطر نوشتن زندگی نامه ی ساموئل جانسون معروف شد.
19- به گفته ی مارک گیتیس مجسمه ی سگ روی تاقچه اشاره به داستان "همون که سگ داره" یا به عبارتی "هیولای بسکرویلز" است.
20- عروس نفرت انگیز این قسمت به نام امیلیا ریکولتی برگرفته از جمله ای کوتاه در داستان "مناسک ماسگریو" دویل است که به پرونده ی "ریکولتی پاچنبری و همسر نفرت انگیزش" اشاره دارد.
21- یکی از مغازه هایی که در صحنه ی تیراندازی عروس دیده می شود متعلق به سمساری به اسم جابز ویلسون است که اشاره به داستان "انجمن موسرخ ها"ی دویل است (همان طور که در عکس زیر می بینید که مارک گیتیس در فوریه 2015 در توییتر منتشر کرد).
22-شعری که امیلیا ریکولتی قبل از "عروسی بکش و در رو" ی خود می خواند، تصنیف ویکتوریایی به اسم "بانوی آسیاب" است.
23- وقتی شرلوک از جمله ی "هرگز دوقلو نیستند" کلافه می شود احتمالا اشاره به فیلم تلویزیونی "پرونده ی جوراب ابریشمی" دارد که در آن روپرت اورت و ایان هارت نقش هلمز و واتسون رو در مقابل مایکل فسبندر بازی کردند. اونجا (خطر لو رفتن داستان) واقعا دوقلویی وجود داشتند.
24- ممکن است شرلوک اعتراض کند که واتسون هیچ وقت به "نکته ی قابل توجهی" اشاره نمی کند اما واتسون درست می گوید. به عنوان مثال: یک بار در "پرونده ی هویت"، دو بار در یک بند در "ماجرای مرد خمیده" و یک بار در "زردچهره." (همین طور حداقل یک بار در سریال شرلوک قسمت نشان سه)
25- دویل در داستان "پنج هسته ی پرتقال" نوشته بود که این بسته همانطور که توسط سر یوستس کارمایکل دریافت شده بود به عنوان پیشگویی مرگ فرستاده شده بود. اگر به یاد داشته باشید، قسمت "بازی بزرگ" سریال شرلوک این ایده را به روز رسانی کرده و به جای هسته ی پرتقال از پنج بوق تلفن استفاده کرده بودند. از قضا، بازیگر نقش سر یوستس کارمایکل در فیلم تلویزیونی شرلوک هلمز ساخت سال 2005 با نام "پرونده ی عجیب شرلوک هلمز و آرتور کانن دویل" در نقش سلدن ظاهر شده بود.
26- اعتراض همیشگی طرفداران سرسخت کتاب های هلمز این است که در داستان های اصلی دویل، شرلوک هرگز جمله ی "بدیهیه واستون عزیزم" را نمی گوید و این اصطلاح در اقباس های بعدتر بر سر زبان ها افتاد. با توجه به اینکه صحنه ی سقوط رایخنباخ فقط در ذهن شرلوک اتفاق می افتد، این اصطلاح از قصد در اینجا به کار رفته است.
27- وایلدر، خدمتکار باشگاه Diogenes، احتمالا تجیلی از بیلی وایلدر است که نویسنده و کارگردان فیلم "زندگی خصوصی شرلوک هلمز" ساخت دهه ی 70 میلادی بود و خالقان سریال شرلوک، مارک گیتیس و استیون موفات از آن به عنوان یکی از محبوب ترین نسخه ی های شرلوک خود یاد می کنند. اتفاقا، بازیگری که نقش وایلدر را بازی می کند قبلا در فیلم تلویزیونی "بیمار مقیم" (1985) در نقش دوک روسی و همین طور در نقش تیسان در داستان دکتر هو به نام "سرنوشت دالک ها" (1979) ظاهر شده بود.
28- عریض شدن مایکرافت با توصیف اصلی دویل از برادر شرلوک در داستان "نقشه های بروس-پارتینگتون" هم خوانی دارد چرا که دویل او را "درشت و پهناور" با "بدنی چندش آور" (به نوشته ی دویل نه ما) معرفی کرده است . از قضا، بحث شرلوک و مایکرافت در مورد "پرونده ی خانه ی عمارت" و "آدامز" هر دو از داستان "مترجم یونانی" الهام گرفته اند.
29- آرول جونز و تیم ساخت دکورش واگن قطار رو طوری ساختند که بازسازی تصویر پجت باشد.
30- خانه ی کارمایکل در واقع خانه ی تینتسفیلد در شهر رکسال در نزدیکی بریستول است که به نهاد ملی تعلق دارد. از یکی از اتاق ها نیز به عنوان اتاق پذیرایی واتسون در صحنه ی صبحانه خوردن جان استفاده شده است. قبرستان آرنوس ویل، سردابه ی کلستون هال (که به عنوان سردخانه ی بیمارستان قسمت ویژه استفاده شد) و استودیو باتل یارد از دیگر لوکیشن های فیلم برداری در بریستول بودند.
31- این نقاشی جوزف ویلیام ترنر از سقوط رایخنباخ در قسمت آخر فصل دو نشان داده شد هنگامی که از شرلوک به خاطر برگرداندن این اثر هنری قدردانی شد.
32- یک فیل در اتاق است. همیشه یک فیل در اتاق است [این اصطلاح وقتی به کار می رود که حقیقت آشکاری وجود داشته باشد اما نادیده گرفته شود]
33- همانند شخصیت دوروتی در داستان "جادوگر شهر آز،" شرلوک هنگامی که دید خلبان هواپیمایی که به سوی تبعید می رفت، صورت خانم کارمایکل در رویای ویکتوریایی اش را داشت، آشناپنداری (دژاوو) را تجربه می کند. بخواهیم دقیق تر بگویم صورت کاترین مک کُرمَک [بازیگر نقش خانم کارمایکل]
34-و در آخر، دفترچه یادداشت مایکرافت پر از نوشته های جالب است که بی شک برای راه اندازی قدرت استنتاج طرفداران طراحی شده است. ریش قرمز، همان گونه که در آخرین عهدش فهمیدیم، اسم سگ دوران کودکی شرلوک و به گفته ی آگوستوس مگنسن یکی از اهرم های فشار او بود. Vernet ، اعداد صفر و یک، اسکارلت رول و دیگر چیزها رو می سپاریم به شما...